بحران آب: کار، زار میشود-۳
همین چهار سال پیش بود که وزیر تازه به سرِکار آمده نیرو تاکید کرد که بخش عمدهای از سدسازیهای سالهای اخیر، بیرویه و بدون دلیل بوده است. بررسی آماری تعداد سدهای ساخته شده نشان از رشدی خطرناک دارد، چه، پیش از انقلاب، تنها ۱۳ سد بزرگ را برای مهار و ذخیره آبهای جاری ساخته بودند و بعد از انقلاب، صدها سد، مانع حرکت طبیعی آب رودخانهها به دشتها شدند. چرا؟
ذخیره زیرزمینی آب، قابل بهنمایش درآوردن نیست. عکس انداختن کنار یک سازه بزرگ پر از آب اما، خاطرهانگیز است. سد، فتوژنیک است و آبرفت نیست! برای معاون اول روحانی که اهل استان کرمان است و هماستانیهایش بنا به گواه اعداد و ارقام، قاتلان منابع آب زیرزمینی و آبخوانها هستند، دفاع از سدسازی، پاک کردن صورت مساله است. الگو و اسوهی او، یعنی هاشمی رفسنجانی، مجوز دزدی آب از آبخوانهای رفسنجان و دیگر نقاط کرمان برای خندان ماندن پستههای این استان را صادر کرد، پس چرا او به همان راه نرود؟
مافیای آب، یک مفهوم است. گروهی که قدرت تعیین کنندهای دارند و میتوانند مدیریت آب را به هر سمت و سویی بکشانند، و بازگشت کارشناسان جویای نام از خارج از ایران برای نجات منابع آب و بهبود روند مدیریت منابع، نهایتاً به نفعشان نیست. اینها از سدسازی و انتقال آب نان خوردهاند و میخورند و راه فاسد کردن هر جوانی را هم میدانند و تجربه کردهاند. میتوانند از برادران عزیز سپاهی بخواهند که طرف را به راه راست هدایت کنند، میتوانند هزار و یک سد بر سر راه او بسازند و بعد هم تخریب و ترور شخصیت در شبکههای اجتماعی. پروندهسازی هم که یکی از تفریحات نسبتاً سالم این جماعت است. خیال میکنید نتیجه نداده؟ میدانید چند نفر از کارشناسان منتقد وزارت نیرو و سپاه در سالیان اخیر ساکت شدهاند؟
برخی خیال میکنند که با آمدن دولت جدید، راهکارها تغییر میکند. تجربه اما ثابت کرده که دولتها میآیند و میروند، اما فساد و ساختار معیوب همچنان قدرتمندانه بر سر جای خود تکیه میزند و انتقادهای فعالان مستقل و نیمهمستقل هم اثری نخواهد داشت، چه، منافع این گروه خشن با بخش بزرگی از دولت، همخوان است. آیا بررسی کردهاید که چند نفر از اشغال کنندگان سفارت آمریکا و چند نفر از سپاهیان نقطه مشترکی بهنام «آب و نیرو» داشتهاند؟
متاسفانه، میزان آگاهسازی عمومی نسبت به آینده آب در ایران، کارساز نبوده و ضعف رسانههای جریان اصلی در هشیار کردن و درگیر کردن مردم، اندک بوده است. تاسف میخورم از امکانات رسانهای مثل «من و تو» که این همه اثرگذار است، اما هفتهای نیم ساعت به شکلی مستند و مستدل و مرتب به مهمترین مساله آینده ایران نمیپردازد. باید از گزارشها و اطلاعرسانیهای خبری این شبکه در برنامه اتاق خبر و رپرتاژ قدردانی کرد، و البته از دستاندرکارانش خواست که این روند را کماکان ادامه دهند. چرا بقیه رسانههای جریان اصلی یاد نمیگیرند؟
هفته پیش در میزگرد خبرگزاری ایانا، دکتر علی میرچی، استادیار دانشگاه تگزاس در الپاسو مساله جالبی را طرح کرد. چرا این سخنان گسترش زیادی پیدا نکرد؟
ادامه دارد