top of page

چرا باید سدهای حوضه کارون را از نو بررسی کرد؟-۱

آبانگان


سراب توسعه: سدهای حوضه کارون و بهای سنگین آن‌ها

ساخت سدهای بزرگی مانند مسجد سلیمان، گتوند، کارون ۳ و کارون ۴، دست پخت ساختار قدرتمند شرکت مدیریت منابع آب و نیروی ایران، شرکت مشاور مهاب قدس و پیمان‌کاران قد و نیم‌قد و شرکای سپاه بوده است. وقتی به سدهای کارون ۳ و کارون ۴ در دو سوی منطقه دهدز می‌پردازیم، می‌بینیم که قرار بوده زندگی مردم منطقه را بهبود بخشد، اما در عمل، بیش از آنکه رفاه به ارمغان بیاورد، ویرانی و آوارگی آورده است. پیش از آغاز این پروژه‌ها، هیچ ارزیابی مستقل و دقیقی از اثرات محیط‌زیستی آن‌ها صورت نگرفت، كارون ۳: فاجعه‌ای که موجب افتخار سازندگان آن بود

  پس از تکمیل سد کارون ۳، گروهی از محققان دانشگاهی تأثیرات این سازه را بر محیط‌زیست بررسی کردند. با این حال، آیا نتایج این تحقیقات به گوش مردمی که تحت تأثیر تبلیغات گسترده درباره این سدها بودند، رسیده است؟ پاسخ این پرسش همچنان مبهم است.مطالعات حمید برقی، امین دهقانی، حجت‌الله صادقی، و مجید سعیدی‌راد نشان داده‌اند که سد کارون ۳ پیامدهای گسترده‌ای به همراه داشته است، از جمله:

  • نابودی جنگل‌های بلوط

  • افزایش مرگ‌ومیر آبزیان و کاهش تنوع زیستی

  • افزایش زمین‌های شور و کاهش حاصلخیزی اراضی کشاورزی

  • تغییرات اقلیمی در مقیاس خرد و گرم‌تر شدن منطقه

    و ...

به‌علاوه، بیش از ۱۰,۰۰۰ نفر از ساکنان دره کارون در بالادست سد مجبور به ترک خانه‌های خود شدند. آبگیری سد کارون ۳ به مهاجرت اجباری ۳,۵۰۰ خانوار منجر شد، در حالی که وعده‌های داده‌شده برای جبران خسارات، به‌طور کامل عملی نشد.

کارون ۴: تکرار یک فاجعه

سد کارون ۴ نیز سرنوشتی مشابه داشت. با احداث این سد، بیش از ۴,۰۰۰ هکتار از جنگل‌های بلوط زاگرس غرق شد، که زیستگاه گونه‌های متعددی از گیاهان و جانوران بود. تخریب این جنگل‌ها باعث افزایش فرسایش خاک و کاهش پوشش گیاهی منطقه شد. علاوه بر آن، ۱,۵۰۰ خانوار دیگر نیز به دلیل آبگیری سد، ناچار به ترک خانه‌های خود شدند.

کارون ۱ (سد شهید عباسپور): میراثی از آوارگی و تخریب

سد کارون ۱ یا شهید عباسپور نیز، مانند دیگر سدهای این حوضه، پیامدهای مخربی داشت. بیش از ۵,۰۰۰ نفر از ساکنان محلی مجبور به ترک خانه‌هایشان شدند، اما توسعه وعده‌داده‌شده برای این منطقه، هرگز محقق نشد. مال خومون نیست! مسجد سلیمون...

سدهای حوضه کارون، چه دو قوسی و چه خاکی، از منظر مهندسی شاید افتخاری برای کارشناسان شرکت توسعه مدیریت منابع آب و نیروی ایران (آب و نیرو) و مشاوران آن مانند مهاب قدس باشند، اما پیامدهای آن‌ها برای جوامع محلی و محیط‌زیست ویرانگر بوده است.

  • نابودی جنگل‌ها و تنوع زیستی

  • مهاجرت اجباری هزاران نفر

  • افزایش خطر زمین‌لرزه‌های القایی در مناطق دارای گسل فعال

این نگرانی‌ها در مورد سد مسجدسلیمان نیز به حقیقت پیوست. این سد بر روی یکی از فعال‌ترین گسل‌های ایران ساخته شد و پس از آبگیری، زمین‌لرزه‌هایی در اطراف آن ثبت شد، که برخی کارشناسان آن را به افزایش فشار زمین‌ساختی ناشی از حجم عظیم آب پشت سد نسبت می‌دهند.

گتوند: فاجعه‌ای پنهان در لایه‌های تبلیغات

از همه تلخ‌تر، سد گتوند است که بسیاری از رسانه‌ها، عامدانه یا از روی ناآگاهی، درباره مشکلات آن سکوت کردند. احداث این سد به نحوی که دریاچه بر روی لایه‌های نمکی سازند گچساران قرار ‌گرفت و به افزایش شوری آب کارون و نابودی بخشی زمین‌های کشاورزی در پایین‌دست منجر شد، اما هیچ‌کس مسوولیت این تصمیم‌گیری نادرست را بر عهده نگرفت. از سوی دیگر، بعد از آبگیری و آغاز انتقادات، کمپین بزرگ مهاب قدس و شرکا از طریق بازوهای رسانه‌ای برای پنهان کردن واقعیت با قوت بسیار آغاز شد.

بی‌عدالتی محیط‌زیستی و نابرابری در توزیع منافع

کمتر کسی می‌داند که منافع اقتصادی این سدها به‌طور ناعادلانه توزیع شده است. تولید برق و درآمد حاصل از آن، به جای آنکه به بهبود وضعیت مردم محلی منجر شود، به سود گروهی از مقام‌ها، پیمانکاران و مشاوران تبدیل شد. در همین حال، ده‌ها روستای منطقه دهدز، که در میان دو سد کارون ۳ و ۴ قرار دارند، هنوز از آب آشامیدنی پایدار بی‌بهره‌اند.

از فجایع فراموش‌نشدنی، مرگ گروهی از زنان محلی هنگام عبور از دریاچه سد کارون ۳ با یدک‌کش بود. در حالی که از ابتدا وعده داده شده بود که برای مردم جاده‌ای احداث شود، اما این اقدام به‌موقع انجام نشد و جان ساکنان به خطر افتاد.

مسئله جدید: انتقال آب و تشدید بحران در خوزستان

امروز، در کنار سدسازی‌های بی‌رویه و فاقد ارزیابی محیط‌زیستی، پروژه‌های انتقال آب از حوضه کارون به ایران مرکزی نیز در حال اجرا هستند. این تصمیمات، نه‌تنها محیط‌زیست، بلکه معیشت و آینده مردم خوزستان را در معرض نابودی قرار داده‌اند. روزی که سد خرسان ۳ که با وجود رای منفی قضایی کماکان در حال ساخت است، کامل شود، هم ساکنان منطقه مخزن و هم مردمان پایین‌دست باید نگران‌تر از پیش به سال‌های باقی مانده زندگی خود بیاندیشند.


پرسش‌های بی‌پاسخ روزنامه‌نگاری محیط‌زیستی

نقطه مشترک همه این سدها تخریب محیط‌زیست، کاهش منابع آب در پایین‌دست، افزایش زلزله‌های القایی، آوارگی مردم محلی، و تشدید بحران آب در خوزستان بوده است.

اما سؤال اساسی این است: آیا روزنامه‌نگاران طی سه دهه و نیم پس از آغاز دوران سازندگی، به اندازه کافی درباره این فجایع نوشته‌اند؟

  • آیا هنگام آغاز پروژه‌ها، هشدارهای لازم داده شد؟

  • اگر وظیفه روزنامه‌نگاران، آگاهی‌بخشی عمومی و نظارت بر قدرت بوده است، پس مسوولیت روزنامه‌نگارانی که بازوی تبلیغاتی سدسازی بوده‌اند چیست؟

در حالی که سکوت و تبلیغات رسانه‌ای، صدای معترضان را خاموش کرد، جوامع محلی و محیط‌زیست ایران همچنان بهای سنگین این تصمیمات را می‌پردازند.



در این باره بیشتر خواهیم نوشت.


留言


Recent Posts
Archive
Search By Tags
Follow Us
  • Facebook Basic Square
  • Twitter Basic Square
  • Google+ Basic Square

© Abangan آبانگان با فن‌آوری ویکس ساخته شده است

bottom of page