top of page

روز جهانی آب یا سراب؟

نیک آهنگ کوثر

کارتون: اسد بیناخواهی


امروز «روز جهانی آب» است و دیروز هم «روز جهانی یخچال‌های طبیعی» بود. بله، روز همان یخچال‌هایی که اگر پا داشتند، تا حالا از دست انسان‌ها با کمک ایلان ماسک به کره مریخ فرار کرده بودند! کاش این یخچال‌ها جاندار بودند؛ آن‌وقت سازمان‌های حمایت از حیوانات برایشان تظاهرات می‌کردند و کشتی‌های صلح سبز به سوی نابودکنندگان‌شان خیار و گوجه پرتاب می‌کردند. ولی خب، بیچاره‌ها نه صدایی دارند و نه می‌توانند پناهندگی بگیرند!

یخچال‌ها در ایران مدتی است دچار غیبت شده‌اند... البته فقط این یخچال‌ها نیستند که دارند آهسته و بی‌صدا ناپدید و یا منقرض می‌شوند. دریاچه‌ها، تالاب‌ها، رودخانه‌ها و حتی سفره‌های آب زیرزمینی یکی‌یکی غیب می‌شوند و به جای‌شان وعده و وعید سبز می‌شود. به این می‌گویند «امداد غیبی»!

و البته در حاشیه شهرها ماجرا از این هم دردناک‌تراست؛ روستاییانی که روزی کشاورزانی موفق و آبرومند بودند، حالا با وانت‌های قراضه خود به شهر می‌آیند و دنبال کار می‌گردند. خیلی از آنها مستاجر خانه‌هایی بی‌سند، با آب و برق دزدی و فاضلابی که اصلاً معلوم نیست به کجا می‌رود شده‌اند! ظاهراً در این سرزمین، تنها چیزی که قانونی و با سند رسمی در اختیار داریم، همان وعده‌های مسوولان برای آینده‌ای نه چندان معلوم است که هیچگاه هم سر نمی‌رسد. شاید منظور مقام‌های جمهوری اسلامی از جوی‌های پر از آب، همان جوی‌های بهشتی باشد…

امسال، وضعیت سدها و سفره‌های آب زیرزمینی آنقدر ناامید کننده است که شاید شرکت آب و فاضلاب برخی شهرها راهنمای طهارت با سنگ و کلوخ را منتشر کند. البته به‌جای پاک کردن صورت مساله، سراغ کلوخ مالی مخرج ماجرا رفته‌اند! البته لازم به گفتن نیست که ما آنقدر کارمان درست است که نیاز به آموختن از تجربه‌های دیگر کشورها را نداریم و هیچ هم لازم نیست استفاده چندباره از آب را تبلیغ کنیم. اصلاً چه معنی می‌دهد که از آب خاکستری استفاده کنیم؟ به ما چه که لوله‌های آب محله ما نشتی دارد و قسمتی از آب با ارزش زیر زمین هدر می‌رود؟ به ما چه همسایه ما وسط محدوده شهری که زمین با سرعتی بالا نشست می‌کند، با آب چاه برنج و یونجه می‌کارد؟ چه دلیلی دارد به شورای عالی آب فشار بیاوریم که ساز و کاری منطقی انتخاب کند؟ در عوض، معاون اول عزیز، برای حل‌وفصل شاهکارهای عمرانی و ماست‌مالی کردن نقض اصل ۵۰ قانون اساسی از سوی وزارت نیرو و شرکا، راهکاری نبوغ‌آمیز ابداع کرده: «توافق اجباری با سازمان محیط‌زیست»! یعنی یا در سه ماه سازمان باید به پروژه «بله» بگوید، همان بار اول، نه بار سوم، تا بعدش به سلامتی و دل خوش پروژه را اجرا کنیم. اگر هم کسی از سر بیکاری و پررویی مزاحمتی ایجاد کرد، برادران عزیز قوه قضا و قدر، چنان پرونده‌ای برایش می‌سازند که در روزگار بی‌آبی هم زیر کاغذهایش غرق شود! تازه، برخی مقامات قول داده‌اند که ابرهای غیر-باران‌زا را بارور کنند. موفقیت مراکز باروری روی زمین در ایران آن‌قدر درخشان بوده که حالا به فکر باروری آسمان هم افتاده‌اند! البته دانشمندانِ همیشه معترض، این روش باروری را کشکی دانسته‌اند که قطعاً تشویش اذهان عمومی است و به‌زودی با سلام و صلوات خدمت قاضی صلواتی شرفیاب خواهند شد! انا لله و انا الیه راجعون! کارشناسان امنیتی هم که هی هشدار می‌دهند کم‌آبی به درگیری و بی‌ثباتی منجر می‌شود؛ گویا نمی‌دانند بعضی مقامات دوست دارند این نظریه را باز هم روی مردم ایذه، دهدشت و مناطق خشک شده دیگر آزمایش کنند تا ببینند واقعاً بی‌آبی مردم را به کجا می‌کشاند؟ شاید از نظر آنها بیکاری و بیچارگی کشاورزان خودش یک پروژه تحقیقاتی ملی است که ما از آن بی‌خبریم! اما سوال اصلی اینجاست: چرا در سرزمینی که همه برای هر چیز کوچکی سر و صدا می‌کنند، کسی برای آب سالم که حیاتی‌ترین نیاز ما است، صدایش در نمی‌آید؟ یعنی آب از رأی و جناح و سیاست بی‌اهمیت‌تر شده که همه در سکوت به غیب شدن تدریجی‌اش خیره مانده‌ایم؟ امان از اکثریت خاموش! یعنی بعضی‌ها حتی نگران خالی ماندن آفتابه‌های خود در تابستان امسال نیستند! راه حل‌های آبکی ملوکانه

البته واضح و مبرهن است که اگر به نقشه نگاه کنیم، ایران در میان دریای مازندران (خودتان را بکشید نمی‌گویم خزر!) و خلیج فارس و دریای عمان گیر کرده! این همه آب شور داریم، خب عزیز من، چرا عین کشورهای عربی جنوب خلیج فارس شیرینش نکنیم؟ متری یک و نیم دلار شیرین می‌کنیم، ۳ تا ۵ دلار هم هزینه انتقالش می‌کنیم، بعدش شورابه داغش را هم می‌ریزیم توی خلیج فارس تا ماهی‌ها و مرجان‌ها از گرمای بیش از حد آب خیلی شور حسابی نمک‌سود شده و زودتر به دیدار حق شتافته و راحت شوند! اصلاً مگر ما از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس چیزی کم داریم؟ اگر آن‌ها توانسته‌اند خلیج فارس را به سوپ شور و داغ تبدیل کنند، ما چرا عقب بمانیم؟ شورترش می‌کنیم! تازه با سوخت فسیلی برای آب‌شیرین کردن و انتقال آنقدر برق تولید می‌کنیم که رکورد رد پای کربن دنیا را هم بزنیم! دانشمندان و متخصصان هم که مدام چیزی می‌گویند، کی تا حالا حرف دانشمندان را گوش کرده؟

یک راه دیگر هم هست! می‌رویم یک کانال که روی نقشه هم کشیده‌ایم را پیاده می‌کنیم تا از دریای مازندران تا خلیج فارس به طور مستقیم قایق موتوری سوار شویم و سرازیری برویم دوبی. همه مشکلات ما حل می‌شود و منت کسی را هم نمی‌کشیم، حالا این پروژه چقدر عملی باشد و چه آسیب‌هایی به محیط زیست بزند و چگونه ایران را دو تکه کند، به ما مربوط نیست. این پروژه اگر ایران را تجزیه هم بکند، اما برای نمایش شکوه لازم است! ما با تجزیه‌طلبان سیاسی حرف نمی‌زنیم اما تجزیه کشور با پروژه‌های آبی بسیار هم همایون و همایونی است! به هر شکل، اگر وضعیت آبی ایران را در طول سال‌های اخیر توی نمودار وارد کنیم، نتیجه کار عین پرش از روی تخت شیرجه می‌ماند، سقوط! فقط اشکال کار این است که استخر آب ندارد و نمودار با سر می‌خورد کف استخر و دچار سرشکستگی می‌شود!

 

Comments


Recent Posts
Archive
Search By Tags
Follow Us
  • Facebook Basic Square
  • Twitter Basic Square
  • Google+ Basic Square

© Abangan آبانگان با فن‌آوری ویکس ساخته شده است

bottom of page