نگاهی به وضعیت آبهای سطحی و زیرزمینی حوضه کارون بزرگ
احسان دانشور
صحبت در خصوص روابط بین آب سطحی و زیرزمینی در حوضه کارون بزرگ، مستلزم شناخت دقیق جغرافیای این منطقه است. چه از نظر تقسیمات سیاسی بین استانها، شهرستانها، چه از نظر شناخت مورفولوژیکی یا زمینشناختی سطح حوضه و چه از نظر اقلیمهای متفاوتی که از سرچشمه شروع میشود تا به مصب رودخانه در محل تلاقی با اروندرود در خرمشهر میرسد. در اینجا بهطور ساده حوضه کارون را به دو قسمت اصلی تقسیم میکنیم:
۱ - قسمت شمالی حوضه، مناطقی که از سرچشمه کارون در ارتفاعات بختیاری شروع میشود، بصورت مارپیچ، شیب تند، درههای عمیق را طی میکند، از سدهای بزرگ میگذرد و به شهرستان ایذه ( بعد از سد کارون ۳) میرسد. و
۲- قسمت جنوبی حوضه، مناطقی که از شهرهای پرجمعیتی مثل اهواز و خرمشهر عبور میکند. شیب بسیار ملایم، آرام و در پهنه گسترده حرکت میکند، حاوی گل و لای زیاد و از نظر کیفیت، در بدترین شرایط خود قرار دارد تا اینکه به اروند رود میرسد.
در قسمت اول، بیشترین مدیریت سازهای که به اشتباه مدیریت منابع آب نامیده میشود صورت گرفته، کانالهای انتقال آب، سدهای بزرگ و پروژههای بزرگ مهندسی ساخته شده بر روی رودخانه دیده میشود، نیروگاههای تولید برق، دریاچههای گسترده پشت سدها قرار دارد. در این مناطق، بهدلیل نحوه ساختار زمین شناختی، ارتفاع هیدرولیکی آب رودخانه بالاتر از ارتفاع سطح آبخوانهای مستقر در محدوده است و بهطور فیزیکی، بخش مهم تغذیه آبخوانها از طریق جریان رودخانه صورت میگیرد. بنابراین، هر گونه تغییر فیزیکی در میزان آورد رودخانه از قبیل کاهش بارش سالانه بر روی حوضه، توقف و انحراف مسیر جهت ذخیرهسازی آب، توسعه کشاورزی، انتقال بین حوضهای و بردن آب از سر شاخه به دیگر نقاط، بهصورت مستقیم اولین تاثیر را بر روی کاهش میزان ورودی آب به آبخوان خواهد گذاشت و این کاهش نه تنها تاثیر بر روی مصارف دارد بلکه باعث افزایش شوری آب زیرزمینی و تاثیر آن بر روی سلامت شهروندان و کاهش محصولات کشاورزی خواهد شد. از آنجایی که این تغییرات در ناحیه شمالی محدود نمیشوند، تاثیر منفی شیمیایی و بیولوژیکی این کاهش بر روی مصرف کنندگان آب کارون در ناحیه جنوبی بهصورت تصاعدی افزایش مییابد. اگر به اطلاعات آبخوان دهدز نگاهی کنید متوجه میشوید که از زمان آبگیری سد کارون ۴، بهدلیل کاهش شدید رواناب رودخانه، میزان تغذیه آبخوان دچار افت شدید شده است بهنحوی که هر سال کشاورزان و مصرف کنندگان آب، مجبور به عمیق کردن چاههای خود میشدهاند. در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بهدلیل کاهش شدید باران و برف، منبع دیگر تغذیه آبخوان منطقه نیز کاهش پیدا کرد و دهدز، و روستاهای اطراف دچار تنش آبی جهت شرب و کشاورزی شدند در حالی که دهدز و ایذه در محاصره دو دریاچه عظیم سدهای کارون ۳ و ۴ قرار دارند و عملا تمهیداتی جهت جبران خسارت بر آبخوانهای این منطقه دیده نشده بود. این جا است که مدیریت انجام گرفته، مدیریت سازهای آب سطحی بوده است.
در ناحیه جنوبی، بهدلیل گستردگی بیشتر صنایع، تمرکز جمعیت و تغییر آب و هوا به نسبت ناحیه شمالی، تاثیر بر روی کیفیت رودخانه و آب سطحی بیشتر قابل مشاهده است. بهواسطه گستردگی و شیب کم منطقه، و جلگهای بودن، یک تعادل هیدرولیکی بین آب سطحی، آب زیرزمینی و پهنه آبی دریایی قابل مشاهده است. در این تعادل، زمانی که آورد رودخانه کاهش داشته باشد، هجوم آب شور در زمانهای مد به داخل رودخانه گسترش مییابد و در صورت استمرار، زبانه آب شور زیرزمینی که مربوط به خلیج فارس هست نیز به داخل سرزمین گسترش مییابد، در زمانهای جذر، و سیلابی این روند تا حدودی معکوس میگردد. ساکنین محلی در خرمشهر و اهواز به یاد دارند که قبل از تاسیس سدهای چندگانه بر روی کارون، آب رودخانه در نواحی جنوبی از کیفیت بالا برخوردار بود و کشاورزی رونق داشت و آب شرب هم از کیفیت نسبتا خوبی برخوردار بود، اما امروزه بهدلیل ذکر شده که همگی باعث کاهش مداوم آورد رودخانه شدهاند، آب شور خلیج فارس تا شهر اهواز هم میرسد و کشاورزی و آب شرب و هر گونه مصرف در ناحیه جنوبی دچار اختلال شدید شده است. در کنار آن افزایش جمعیت و صنایع توسعهای در این ناحیه، تخلیه پساب عظیمی به کارون صورت میگیرد که باعث کاهش شدید کیفیت شیمیایی آب شده. بهطور مثال رسوب عناصر فلزی مثل سرب و جیوه و منگنز و عناصر نادر خاکی منشا سرطان در نقاط نزدیک خروجی پساب به رودخانه فراتر از حد مجاز بوده و متاسفانه هیچگونه تدبیری برای کاهش آن صورت نگرفته است.
وقتی از مدیریت جامع آب گفتیم و مرزی بین آن و مدیریت سازهای کشیدیم باید به پارامترهای اصلی آن هم اشاره کنیم. مهمترین عامل بودجه آب یا بیلان آب است. بررسی، محاسبه دقیق و مدلسازی جهت مدیریت منابع آب وابستگی تام به محاسبات بیلان آب در یک حوضه آبریز مثل کارون دارد. بیلان آب، فونداسیون هرگونه مطالعات توسعه در یک منطقه است تا بتوان اثرات طرحهای توسعه از قبیل شهرسازی، صنعت، کشاورزی، زیربنایی و روبنایی را در وضعیت منابع آبی و محیط زیست منطقه در آینده را پیشبینی و بر اساس آن چشماندازهای کوتاهمدت و بلند مدت را پایهگذاری کرد. این یک اصل پذیرفته شدهاست که هر گونه تغییر بخصوص انسانساز در یک منطقه بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت و کمیت منابع آب آن منطقه و مناطق پایین دست هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت خواهد گذاشت. بهطور مثال توسعه بیرویه شهرسازی در غرب تهران و مناطق مثل شهریار و قلعهحسنخان رودخانه کرج و سفره آب زیرزمینی منطقه را به آشفتگی رسانده است. ایجاد شهرک صنعتی و شهرسازی بدون محاسبات نیاز آبی شرب و دفع پساب در رودخانه کیفیت آب رودخانههای شرق و جنوب تهران را بهوضعیتی غیرقابل حل کشانده است. وضعیت رودخانه کارون در حوضه آبریز فرعی کارون بزرگ بسیار نامناسب است: نه تنها شهرسازیها، صنعت و پالایشگاه، چاههای نفت و گاز، نیشکر و زهکشی شورزارها، ساخت پلهای غیر اصولی، دفع پسابهای شهری، کاهش آورد رودخانه بهدلیل سدهای مکرر، انتقال آب به فلات مرکزی همه آثار منفی غیرقابل جبرانی بر این حوضه و بزرگترین رودخانه کشور و تنها رود قابل کشتیرانی کشورگذاشتهاند.
وقتی اسم حوضه کارون بزرگ میآید، اکثراً بحث آب سطحی و مدیریت آب رودخانه و تنظیم آن است و کمتر صحبتی از آب زیرزمینی این حوضه میشود. شاید به این دلیل که عظمت کارون را همه در سطح میبینند و وقتی به جلگه خوزستان میرسد دیگر آب زیرزمینی کمتر در اقتصاد منطقه به دید مدیران وزارت نیرو میآید.
اینجا اما باید پرسید که آیا چنین است؟ آیا آبهای زیرزمینی و تغییرات فیزیکی و شیمیایی و میکروبیولوژیکی آن بیاثر است؟ آبخوان هیچ ارزشی ندارد؟ و اگر دارد چه وضعیتی را مشاهده میکنیم؟
در جواب این سوالها دو نکته کلیدی وجود دارد: اول اینکه آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی دارای ارتباط هیدرولیک هستند و دوم اینکه وقتی اشاره کردیم که بیلان آب، اساس برنامهریزی است پس وجود آب زیرزمینی بهعنوان شاخصه مهم بیلان، قابل انکار نیست.
ساخت سد در مناطق خشک و نیمه خشک، ریسک افزایش شوری آب سطحی و زیرزمینی را افزایش میدهد و بهطور کلی ساخت سد باعث تغییرات بسیار زیاد کمی و کیفی آب در مخزن سدها، رواناب جاری در رودخانه، خصوصیات بیولوژیکی و زیستی آب ذخیره شده در سیستم حوضه آبریز میشود. بهعنوان مثال یکی از تاثیراتی که ایجاد سد بر روی تالابهای پایین دست میگذارد، کاهش ورود مواد آلی به تالاب بهعنوان تغذیه طبیعی است که در بلند مدت تخریب تالاب را در پی دارد.
سال پیش مقالهای در قالب گزارشهای علمی مجله نیچر توسط سه محقق ایرانی چاپ شد و در این مطلب بسیار مفید، محققان با استفاده از دادههای در دسترس عموم وضعیت برداشت از آبزیرزمینی و نقش جمعیت و دخالتهای انسانی در ۳۰ حوضه آبریز در ایران بررسی کردند. کاهش آب زیرزمینی در بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ میلادی و قبل از آن ۷۴ میلیارد مترمکعب میباشد و خطرات حاصل ازین برداشت که معادل ۷۷ درصد از آب زیرزمینی تجدیدپذیر است شامل فرونشست در دشتها و حتی در مناطق شهری، فرسایش و شوری خاک، بیابانزایی، تهدید کشاورزی و امنیت غذایی است.
با نگاهی به دادههای این تحقیق، و تطبیق آنها با گسترگی جمعیت، فقر، برخورداری از منابع و بودجه میتوان به این نتیجه رسید که رابطه مستقیمی بین گسترش فقر و مناطق نابرخوردار با تخریب کیفیت آب و تنش آبی و حوضههای آبریز با کاهش شدید آبزیرزمینی وجود دارد. در عین حال گسترش میزان جمعیت نیز با حوضههای با کاهش شدید آبزیرزمینی منطبق است. این بدان معنی است که روند توسعه شهری-اقتصادی-کشاورزی و افزایش جمعیت بدون توجه به توسعه پایدار و نتیجتاعدالت محیط زیستی منابعآب صورت گرفته است. با توجه به دادههای مقاله فوق میتوان به تعاریف عدالت محیط زیستی توجه بیشتری داشت: دسترسی برابر به محیطی پاک و حفاظت یکسان از همه مردم در برابر آسیبهای احتمالی محیط زیستی صرف نظر از نژاد، درآمد، طبقه یا سایر ویژگیهای متمایز کننده وضعیت اجتماعی- اقتصادی تک تک افراد جامعه.
نتایج چند تحقیق مهم بر روی منابع زیرزمینی آب در کشور نشان میدهد که حداقل کاهش آب زیرزمینی در سطح کشور معادل ۷۴ میلیارد متر مکعب میباشد و خطرات حاصل از این برداشت [فاجعه آمیز] که معادل ۷۷٪ از ذخیره آب زیرزمینی تجدید پذیر ( ورشکستگی آبی) است شامل فرونشست دشتها، فرسایش و شوری خاک، بیابانزایی، تهدید کشاورزی و امنیت غذایی و... است و در این مطلب اشاره شده است که عامل اصلی در این رخداد فعالیتهای بشر و تصمیمات اشتباه و کمتر بهدلیل تغییر اقلیم است. جهت محاسبه بیلان، احتیاج به شناخت چرخه آب داریم.
با نگاه به چرخه آب میتوان داستان آب را اینطور خلاصه کرد که نزولات جوی مثل باران در روی زمین به سه حالت قرار میگیرد یا بصورت رواناب جاری میشود و رودخانه را تشکیل میدهد، به زمین نفوذ میکند و باعث تغذیه منابع زیرزمینی میشود و یا تبخیر شده و به آسمان بر میگردد. وقتی از بیلان آب سفرههای آب زیرزمینی صحبت میکنیم بهطور خلاصه یعنی اختلاف ورودی (درآمد) و خروجی (مخارج) به سفره آب. که اگر مصرف آب بیشتر از ورودی باشد با کسری مواجه خواهیم شد. این کسری اگر جبران نشود به مرور زمان خطرات مهمی از قبیل تنش آبی، فرونشست، انهدام کشاورزی، مهاجرت و نزاعهای محلی و منطقهای را بوجود میآورد.
حال هرگونه دخالت بشری در چرخه آب، از قبیل تخریب جنگل، افزایش سطح تبخیر (سدسازی، کشاورزی ناپایدار، ...) تخریب لایههای سطحی خاک، طرحهای انتقال و بیبرنامگی در مصرف باعث بهم خوردن تعادل چرخه آب شده و باعث ایجاد شرایط فلاکتباری میشویم که متاسفانه بشدت با آن روبرو هستیم.
این شرایط زمانی حاصل میشود که تغییرات با منشا انسانی در طبیعت حوضه آبریز صورت میگیرد و با سوءمدیریت آگاهانه یا ناآگاهانه باعث اشکال در چرخه آب میشویم و تغییرات اقلیمی تخریبهای انسانی را شدیدتر میکنند و باعث ایجاد معضلاتی از قبیل ورشکستگی آبی، بروز فقر سیستماتیک، تخریب پایدار، توسعه نامتوازن، تبعیض محیط زیستی و تخریب طبیعت میشود و نهایتا قابل برگشت هم نیست. بهطور مثال، فرونشست حاصل از پایین رفتن سریع عمق سطح آب زیرزمینی در سفرهها دیگر با تغذیه سفره آب قابل جبران نیست و عملا از حجم مفید آبخوان کاسته شده است.
برای بررسی دقیقتر تغییرات انسانساز بر روی کیفیت و کمیت آب زیرزمینی، و سادهسازی نتایج جهت ارایه به عموم، مدلسازی و جمعآوری اطلاعات ایستگاههای هواشناسی و دادههای لازم در خصوص چاههای مشاهدهای در یک بازه زمانی ۱۹ ساله ۲۰۰۲-۲۰۲۰ در حوضه کارون بزرگ انجام شد. مطالعه بر روی پارامترهای اصلی تبخیر، بارش، تغذیه آب زیرزمینی، میزان شوری آب زیرزمینی و برداشت آب زیرزمینی توسط چاه انجام گرفت.
از جهت بررسی منابع آب، کشور ایران از ۶ حوضه آبریز درجه یک شامل دریای خزر، سرخس، هامون، دریاچه ارومیه، مرکزی و خلیج فارس تشکیل شده، هر کدام ازین حوضهها به زیرحوضههای کوچکتر به اسم حوضههای درجه دو تقسیم شده است، بهطور مثال حوضه آبریز کارون بزرگ، از زمره حوضههای آبریز درجه دو کشور و زیر مجموعه حوضه خلیج فارس و دریای عمان است. حوضه آبریز کارون بزرگ بیش از ۶۷ هزار کیلومتر مربع مساحت دارد که در تقسیمات استانی چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و خوزستان قرار دارد و رودخانه اصلی آن کارون است.
روند کلی تبخیر و بارش در این حوضه بهطور کلی در طی این ۱۹ سال مطالعه شد، آمار نشان میدهد که میزان تبخیر به جز در دو مورد شیب بسیار ملایم افزایشی را نشان میدهد، در حالی که میزان سالیانه بارش بر روی این حوضه شیب ملایم کاهشی را نشان میدهد. قابل ذکر است که در طی سالیان ۲۰۰۷-۲۰۰۸ و ۲۰۱۷-۲۰۱۸ کاهش شدید بارندگی متوسط وجود داشته و در سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ بارشهای بسیار زیادی ثبت شده است.
طبق مطالعات انجام شده، بیشترین تغییر پارامترها در دو قسمت تغذیه آبخوانهای ۴۲ گانه این حوضه و تغییر متوسط کیفی ( افزایش شوری) دیده شده است. منحنی میزان متوسط تغذیه آبخوان نشان میدهد که از سال ۲۰۰۵ (۱۳۸۴) افت شدید تغذیه آبخوان شروع شده و به پایینترین میزان خود در سال ۲۰۱۸ ( ۱۳۹۷) رسیده است. از آنجایی که میزان بارش دارای چنین افت شدیدی در سالهای گذشته نبوده شاید بتوان گفت که بهرهبرداری از سدها و کاهش جریان رواناب در رودخانه کارون و خشک شدن محلهای تغذیه طبیعی یکی از عوامل این کاهش تغذیه باشد. منحنی برداشت متوسط از آب زیرزمینی نیز روندی افزایشی بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ را نشان میدهد و در ادامه به جز در دو مقطع ۲۰۱۰ و ۲۰۱۸ روند برداشت در این حوضه شیب کاهشی ملایمی را نشان میدهد. این مجموعه نمودار نشان میدهد که در طی ۱۹ سال، به میزان ۱۱۸۱ میلیون متر مکعب افت داشته است. از آنجایی که میزان برداشت افت بسیار ملایمی داشته در حالی که تعداد چاههای مجاز بر روی این حوضه افزایش داشته، نشانه بحرانی بودن منابع آب زیرزمینی در این حوضه است.
از آنجایی که کاهش تغذیه و افت حجمی آبخوان تاثیر شدیدی بر کاهش کیفی آب دارد، میزان شورشدگی آب زیرزمینی در این حوضه بررسی شد و همانطور که مشاهده میشود، میزان شوری آب آبخوانهای این حوضه در طول این ۱۹ سال افزایشی بوده است. در حال حاضر متوسط شوری کل حدود ۱۷۰۰ ( واحد شوری) است. البته مسلم است که این حوضه قابل تفکیک به دو قسمت کوهستانی و جلگهای است و میزان شوری در قسمت جنوبی (جلگهای) به مراتب از قسمت بالایی بیشتر است. در نتیجه با توجه به شوری آب کارون در نواحی جلگهای، آب زیرزمینی در این مناطق نیز شور و تا حدودی غیر قابل استفاده جهت شرب بدون نمکزدایی است.
اطلاعات مورد بحث توسط یک مدل ریاضی صحت سنجی شد و در یک بازه ده ساله به پیشبینی وضعیت آینده آب زیرزمینی در این حوضه پرداختیم. طبق آمار و مدلهای موجود، افزایش دما در کل پهنه کشور به اندازه نیم درجه افزایشی محاسبه شد و میزان بارش نیز بر طبق دو سناریو شرایط خشکسالی و شرایط مطلوب در نظر گرفته شد. بارندگیهای سال آبی ۱۴۰۰ ( از مهر ۱۳۹۹تا ۷ خرداد ۱۴۰۰) حوضه خلیج فارس و دریای عمان کاهش ۵۴ درصدی نسبت به سال گذشته و ۴۲ درصد نسبت به دوره متوسط ۵۲ ساله نشان میدهد. این آمار برای حوضه درجه دو کارون بزرگ بترتیب کاهش متوسط ۳۳ درصد و ۳۷ درصدی بارشها را گزارش میکند که نشان دهنده وضعیت بحرانی در تامین منابع آب شیرین لازم برای کشاورزی، تولید برق، شرب و صنعت در این محدوده هست. حوضه خلیج فارس و دریای عمان به تنهایی تامین کننده بیش از نیمی از حجم جریان آب سطحی است، علاوه بر کاهش بارندگی (۳۰درصد نسبت به پارسال) کاهش حجم مقادیر جریان سطحی حاصل از رواناب که در این حوضه حدود دو برابر بیشتر از نرمال تناسب بارش-رواناب متعادل است وضعیت مدیریت حوضه را بحرانی تر میکند.
با نگاهی به نتایج مدل در صورت ادامه وضعیت نرمال، رواناب حاصله در حوضه بهطور متوسط ۴/۵٪ - کاهش مییابد این در حالی است که در شرایط خشکسالی (مشابه امسال) میزان رواناب حاصل از بارندگی۳/۷۷٪ - کاهش مییابد که عملا آب چندانی جهت مدیریت مصرف و تولید برق و حقابه پایین دست رود کارون باقی نخواهد ماند و شاید در بعضی نقاط شاهد وضعیت حال زاینده رود باشیم.
شرایط خشکسالی مختص کشور ما نیست و در خاورمیانه بصورت حاد وجود دارد، و روند روبرو شدن به مسایل در کشورهای پیشرفته از غافلگیر شدن به سمت مدیریت خشکسالی، افزایش تابآوری منابع و افزایش تطابق پذیری امکانات و منابع با روند جدید است.
تابستان امسال، چندین کشور اروپایی برای اولین بارتجربه رکورد گرمایی در ماههای جون و جولای، خشکسالی شدید و آتشسوزی جنگلها را پشت سرگذاشتند و چه سرزمینهای زیبایی که دچار آتشسوزی و بیآبی نشدند، در خاورمیانه نیز چه مزارع زیادی که سوختند و چه زیانهای مادی و معنوی زیادی که به ساکنین این مناطق وارد شد. دو ناحیه مهم گردشگری در یونان قربانی این آتشسوزی و دمای بالا شدند و توریستها مجبور به تخلیه اقامتگاهها شدند. دمای بالا و خشکسالی شدید همچنین مناطق زیادی را در خاورمیانه به ویرانی کشاند. در ماه خرداد و تیر، کویت، جنوب خوزستان، جنوب عراق و قسمتهایی از امارات و عربستان دمای ۵۴ درجه سانتیگراد را ثبت کردند. اما بدتر از همه این نکته است که این فقط شروع یک روند است. بررسیها نشان داده که خاورمیانه تقریبا دو برابر میانگین جهانی گرم میشود و این گونه شرایط به یک روند عادی در این ناحیه تبدیل میشود بنحوی که هر سال حداقل چهار ماه آفتاب شدیدا سوزان و خشک را تجربه خواهد کرد.
بر اساس تجربیات و گزارشهای علمی در نقاطی از جهان، ارتباطات واضحی بین ضعف مدیریت و سوء مدیریتهای محیطزیستی با ناآرامی و تنشهای قومی در جوامعی که از آب و امکانات رفاهی مطلوب (هوا و غذای سالم) برخوردار نیستند،وجود دارد. تصور ادامه استاندارد دوگانه و اصرار بر تبعیض محیط زیستی در شرایطی که تغییرات آب و هوایی در این شهرها بدتر میشود و اتفاقاتی که در مقیاس طبیعی رخ خواهد داد ترسناک است.
در این رقابت ترسناک برای از بین رفتن، در تحقیق سازمان ملل، به این نکته اشاره شده است که تعدادی از شهرهای خاورمیانه در سی سال آینده غیر قابل سکونت میشوند و در این رقابت نفسگیر و در عین حال مضمحل کننده، شهرهایی زودتر به پایان خط خواهند رسید که در آنها امکانات اولیه مانند تامین آب و برق با اختلال وسوء مدیریت دولتهای ناکارآمد مواجه باشند، کشورهایی که دارای زیرساختهای فرسوده انرژی و مدیریت نابسامان آب و کشاورزی و نقایص ریشهای عمیق از قبیل فساد مدیریتی، عدم بکارگیری کارشناسان نخبه واقعی در تصمیمگیریهای کلان و شکافهای قومی و طایفهای میباشند. تغییرات اقلیمی رو به گسترش، سوء مدیریت و تخریب پایدار سرزمینی دو عامل اصلی گسترش خشکسالی و تبعات ویرانگر آن در این منطقه هستند.
در ابتدای بحث از وضعیت خشکسالی و تغییرات اقلیمی و سوء مدیریت مسوولان در خاورمیانه گفتیم و شواهدی که اگر شرایط به همین منوال پیش برود در سالیان پیش رو تنش آبی افزایش یافته و با خود تنشهای بزرگتری به ارمغان خواهد آورد. در ارتباط با راهکارهای تخصصی و مدیریتی مقابله با تغییرات اقلیم در خوزیها مفصلا بحث شده و راه کارهای کارشناسی ارائه شده است و ذکر این نکته مهم است که راه کارهای مقابله با تغییرات اقلیمی و کماثر کردن تاثیرات مخرب آن همکاریهای منطقهای را میطلبد و مهمترین پارامتر در زمینه همکاریهای منطقهای، توافق بر سر استفاده و مدیریت منابع آبی مشترک است در غیر اینصورت در آینده شاهد درگیری و تنشهای فزاینده، و این تنشها فقر اجتماعی و فلاکت آبی را گسترش خواهند داد که مهاجرتهای جمعیتی اولین نتیجه آن خواهد بود. این نابسامانیها بیثباتی منابع و مدیریت را باعث میشوند و بیثباتی سیاستهای برنامهریزی، سیاستگذاری بلندمدت و سرمایهگذاریهای مورد نیاز برای عبور از بحران اقلیم را کاهش میدهند که نتیجه آن چرخش در چرخه فلاکت آبی - فقر اجتماعی میباشد.
یکی از عوارض مستقیم خشکسالی، بالارفتن شوری آب در منابع آب زیرزمینی و سطحی است. در دو گزارش مجزا که بر روی آب زیرزمینی دشتهای حوضه آبریز کارون بزرگ و کرخه انجام گرفت، نشان داده شد که شوری آبزیرزمینی تمام دشتهای این دو حوضه آبریز از بعد از احداث سدهای اصلی به مرور افزایش پیدا کرده است. دلیل اصلی آن کاهش جریان آب در رودخانههای کارون و کرخه در پایین دست سدها بهعنوان منبع اصلی تغذیه سفرههای آب زیرزمینی است. حال اگر دوره خشکسالی را مد نظر قرار دهیم (خشکسالی تابستان ۱۴۰۰ شمسی) بهدلیل کمبود بارش، جریان آب در بالادست سدها کاهش زیادی خواهد داشت و امکان ذخیرهسازی آب در پشت سد و رها سازی حقابههای پایین دست دچار اختلال فزاینده خواهد شد. زمانی که حجم آب شیرین کم شود میزان مواد محلول در آب افزایش پیدا خواهند کرد. بهدلیل موقعیت ساختاری و زمینشناسی حوضه کارون بزرگ مواد محلول ریدی از قبیل نمکها در آب حل میشوند و شوری آب و همچنین سختی آب را افزایش و کیفیت آن را کاهش میدهند.
شوری آب بیشتر حاصل وجود نمکهای سدیم ( نمک طعام) است که علاوه بر کاهش کیفیت آب و تغییر طعم بر سلامت مصرف کننده، کشاورزی و حیوانات نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت.
بر طبق یک تحقیق بر روی کودکان جنوب بنگلادش، تاثیر شوری آب بر روی رشد و یادگیری کودکان ۳-۱۲ ساله بررسی شد و نتیجه شوکآور آن تحقیق آشکار کرد که میزان عدم یادگیری و افت تحصیلی کودکان ۷-۱۲ سال با افزایش شوری آب آشامیدنی رابطه مستقیم دارد و همچنین اختلالات رشد در بچههای ۳-۷ ساله که در معرض مصرف آب با شوری بالاتر هستند بیشتر از آنهایی است که آب با شوری کم مصرف میکنند. در این تحقیق میزان گزارش بیماریهای قلبی مثل سکته و فشار خون در بزرگسالان آن مناطق با میزان شوری آب مصرفی خانوار و سطح درآمدی (فقر) خانوادهها مقایسه شد که متاسفانه همگی حاکی از رابطه مستقیم شوری آب آشامیدنی با معضلات بهداشتی و سلامتی را نشان میدهد.
حال وقتی به آمار رسمی کیفیت آب رودخانه کارون در مناطق مختلف نگاه میکنیم اوضاع نگرانکنندهتر میشود. بهطور مثال وقتی به گزارش شوری آب کارون در ایستگاههای مختلف نگاهی میاندازیم میتوان به عمق فاجعه پیبرد. با توجه به کاهش شدید جریان آب، در بدترین حالت پیشبینی شوری ۱۵۰۰۰ میکروموس بر سانتیمتر در بخشهای پایینی رودخانه کارون قابل پیشبینی است، یعنی مناطق عمدتاً پرجمعیت شهری و کشاورزی(نخلستانها). اما این عدد به چه معنی است؟ EC یا همان هدایت الکتریکی آب، میزان توانایی آب برای عبور جریان الکتریکی است که رابطه مستقیمی با غلظت یونهای موجود در آب دارد و هرچه یونهای موجود در آب بیشتر باشند هدایت الکتریکی یا همان ایسی (EC) بیشتر است و بالعکس. بهطور مثال آب مقطر دارای هدایت الکتریکی بسیار ناچیز و آب دریاها و اقیانوسها دارای هدایت الکتریکی بسیار بالایی میباشد. واحد اندازهگیری هدایت الکتریکی میکروموس بر سانتیمتراست. محاسبه دقیق هدایت الکتریکی برای صنایع، کارخانجات و تاسیسات تصفیه آب آشامیدنی بسیار حائز اهمیت و ضروری است. صنایعی مثل شیلات و آبزیپروری، دیگهای بخار و برجهای خنک کننده از جمله صنایعی هستند که تغییرات شوری و بالطبع آن هدایت الکتریکی بر کارکرد آنها تاثیرات مخربی دارد. رسانایی آب و شوری دارای ارتباط مستقیم هستند و میتوان با دانستن هر کدام دیگری را محاسبه کرد. واحد اندازهگیری شوری گرم در لیتر است. این بدان معنی است که اگر یک گرم نمک را در یک لیتر آب حل کنیم شوری آب یک گرم در لیتر است. برای بهتر مشخص شدن مطلب باید گفته شود که شوری متوسط آب دریا حدود ۳۵ گرم در لیتر است. اگر در یک بطری آب معدنی یک و نیم لیتری که از آب مقطر پر شده است پنج قاشق چایخوری نمک بریزیم انگاه هدایت الکتریکی آب حاصله در شرایط آزمایشگاهی حدود ۵۵۰۰۰ ثبت خواهد شد.
حال اگر بخواهیم بدانیم که آب کارون با هدایت الکتریکی ۱۵۰۰۰ چه طعمی دارد فقط کافیست یک قاشق چایخوری سرخالی نمک را در یک لیوان معمولی آب مقطر حل کنیم. اگر چه شوری آن حدود یک سوم آب دریا است اما این محلول نه تنها بدون تصفیه قابل آشامیدن نیست بلکه برای کشاورزی و صنعت نیز غیرقابل مصرف است. برای قابل شرب کردن این آب، انرژی زیادی باید مصرف شود تا بتوان آن را به استاندارد آب آشامیدنی نزدیک کرد. سازمان بهداشت جهانی توصیه میکند که هدایت الکتریکی آب آشامیدنی میبایست کمتر از ۱۲۰۰باشد، در عین حالاین رقم برای کیفیت خوب آب آشامیدنی بایستی کمتر ۶۰۰ میکروموس یا شوری کمتر از ۴/۰ گرم بر لیتر (معادل تقریبی یک قاشق چایخوری نمک در یک بشکه ۱۵ لیتری آب مقطر).
طبق نتیجه آزمایش آب شرب در لولهکشی مناطقی از شهر اهواز و آبادان، میزان شوری معادل ۴ گرم در لیتر ( ۶۰۰۰ میکروموس) گزارش شده است که این میزان نمک حدود ده برابر آب با کیفیت عالی، پنج برابر میزان استاندارد آب با کیفیت متوسط (هشت برابر شورتر از آب لولهکشی منطقه غرب تهران) و چهار و نیم برابر شورتر از آب آشامیدنی مرکز شهر اصفهان است. وزارت بهداشت انگلستان توصیه میکند که جهت جلوگیری از بیماریهای قلبی و سرطانی، میزان نمک رسیده به بدن هر فرد بزرگسال در روز بهتراست که کمتر از ۵ گرم باشد، نوشیدن چهار لیوان آب لولهکشی در بعضی از تقاط آبادان و اهواز نیاز اصلی و سلامت بدن بزرگسالان را کفایت میکند و هر چه نمک بیشتری از طرق دیگر مثل غذا و تنقلات وارد بدن بشود عامل بیماری خواهد بود، البته با فرض اینکه آب آشامیدنی از هرگونه عامل بیماریزای دیگر (شیمیایی، بیولوژیکی) بری باشد.
گرما، تبخیر، پیشروی آب دریا به داخل رودخانه، جذر و مد دریا در خورها همگی از عوامل تشدید کننده هدایتالکتریکی آب رودخانه و بالطبع آن بالارفتن شوری میباشند و در نقطه مقابل آن، بارندگی و ورود حجم زیاد آب شیرین از سر شاخهها و یا آزاد سازی آب پشت سدها (به جز گتوند علیا که بهدلیل شوری بالا نتیجه عکس خواهد داد) شوری آب کارون را کاهش خواهند داد.
جهت ایجاد راه حل برای مدیریت حوضهای مخصوصا در زمینه مدیریت جامع مناب آب زیرزمینی و سطحی در کنار دسترسی و ایجاد دادههای دقیق و قابل اطمینان، مدلهای ریاضی و فیزیکی- شیمیایی و مدلهای توسعهای مدیریت سیلاب و استفاده تجمعی منابع سطحی و زیرزمینی احتیاج به اصلاح وضعیت حکمرانی منابع آب نیز میباشد. بحران مدیریت اشتباه و خطاهای فاحش، عدم سرمایهگذاری در زیرساخت و تغییرات اقلیمی، امنیت آب شهرهای بیشمار در کشور و بخصوص حوضه کارون بزرگ را تهدید کرده است. افزایش دما در کنار عدم انجام مطالعات و اجرای طرحهای جامع مدیریت منابع آب در این حوضه کلیدی کشور، چرخه آب در این مناطق مخصوصا ناحیه جنوبی (استان خوزستان) را مختل میکند و این امر منجر به خشکسالیهای شدید و مکرر و طولانی مدت میشود. از بیست سال پیش به این سو فجایع مرتبط با مدیریت منابع آب، تقریبا در این حوضه سهبرابر شده و سال به سال، شهرهای بیشتر و جمعیت بیشتری تحت تاثیر کمبود آب قرار میگیرند.
آب نه تنها برای بقا حیاتی است، بلکه نقش مهمی در زندگی شهری ایفا میکند (از انرژی و صنعت گرفته تا غذا و بهداشت). درست است که بهدلیل تغیی ات اقلیمی و مخصوصا شدت بیشتر در این منطقه از جهان، شهرها و ساکنین باید با این واقعیت آب و هوایی جدید سازگار شوند و برای آیندهای با کمبود بیشتر آب آماده شوند.
برای این آمادگی نقش دولت و حاکمیت پر رنگ است، و بطورخیلی خلاصه چه مسایلی باید در حکمرانی آب در حوضهها صورت گیرد تا مدیریت یکپارچه و جامع بتواند آثار خشکسالی را به حداقل برساند و در زمینه میارزه با خشکسالی در حوضه کارون راهگشا باشد. این موارد شامل:
۱ - ساختارهای حاکمیتی سازگار برای مدیریت موثر آب ایجاد شود. سیستم دولتی وزارت نیرو، سازمان آب و برق خوزستان، وزارت نفت، کارشناسان و مهندسان مرتبط در سطوح تصمیم گیری باید بپذیرند که این شرایط ما حصل تصمیمات آنان و تشدید وضعیت ماحصل تغییرات اقلیمی است. آدرس اشتباه ندهیم. تا زمانی که نتوانیم قبول کنیم که این مشکلات دارای ریشههای متعدد است و فقط تغییر اقلیم تنها دلیل نیست، نمیتوانیم راهکار بدهیم. نه دانشگاه و نه وزارت نیرو و نه هیچکس قادر به حل موضوع نیز نخواهد بود. کمبود آب در این حوضه بهدلیل استفاده ناپایدار طولانی مدت از منابع آب و زیرساختهای ناکافی و تصمیمات اشتباه و مهلک مدیریتی، تحریمها و عدم همکاری موثر بین ذینفعان و نهایتا کمبود منابع آب در دسترس است.
۲- تمام ادارات و سازمانها و شرکتهای مرتبط و ذینفعان در حوضه کارون باید درگیر شوند. همه این گروهها باید در ارزیابی ریسکها و اثرات و همچنین در توسعه استراتژیهایی برای رسیدگی به آنها مشارکت داشته باشند. این باید شامل بازیگران نور در مدیریت تامین عمومی آب، گردشگری، ساختمانها و تاسیسات و زیرساختها (خطر فرونشست بهطور مثال) صنایع پر مصرف، محیط زیست، تامین غذا، بهداشت و رفاه، حمل و نقل، تولید برق و غیره.
۳ - ایجاد فرایندهایی برای نظارت، و عکس العمل لازم به شرایط و خطرات در زمان لازم. مدیریت خطرات و بحران خشکسالی حوضه کارون بایستی در فعالیت دایم، نظارت مستمر و بصورت دینامیک و پویا عمل کند.
۴- کنترل و از بین بردن فساد در تمامی لایهها و سطوح ضروری است. فساد میتواند خدمات شهری، تابآوری و سازگاری با شرایط، کارایی زیرساختها و درآمدها و سرمایهگذاریهای مرتبط با آب را بشدت تحت تاثیر قرار دهد و تمام برنامهها را با مشکل مواجه کند و در این بین، افراد کم درآمد و نواحی حاشیهای شهرها و مناطق کمبرخوردار بیشتر از همه تحت تاثیر منفی این اقدامات قرار میگیرند و تبعیض آبی و محیط زیستی بین پر درآمدها و کم درآمدها افزایش مییابد.
۵- حل این مسایل مستلزم مشارکت سیاسی، ارزیابی مشارکتی نیازهای مناطق مختلف و به رسمیت شناختن حقوق همه ذینفعان حوضه کارون است.
۶- تبیین مسوولیتها و اختصاص بودجههای لازم و ایجاد مقرراتی برای مبارزه با فساد.
۷- خطرات و اثرات خشکسالی محلی، منطقهای، شهری، و استانی شناسایی و بصورت نقشههای متعدد و اینفوگرافیک در دو سطح جهت استفاده عمومی و تخصصی تهیه شود. بایستی درک افراد و کلیه شهروندان حوضه کارون از شرایط بالا برود و شناسایی ریسکها و خطرات بر اساس سناریوها مدلسازی شود.
۸- برنامه و طراحی ارزیابی خطرات و اثرات خشکسالی برای مصارف مختلف از قبیل شرب و صنعت و کشاورزی تبیین شود و در این ارزیابی، خطرات حاصل از شرایط برای هر کدام از ذینفعان جداگانه تحلیل شود. امنیت غذایی و اقتصادی و سلامت و بهداشت در اولویت قرار گیرد.
۹- خطرات و ریسکهای غیر مستقیم حاصل ازین گونه خشکسالیها بر جوامع، مهاجرت، کاهش تولید انرژی و افزایش فقر و همچنین شوکهای چندگانه و ترکیبی که بر منابع آب و جوامع زیستی تاثیر غیر مستقیم دارد بهطور شفاف تحقیق و نتایج اطلاع رسانی شود.
۱۰- مدیریت تقاضا و مصرف؛ بایستی استفاده عاقلانه و مسوولانه آب را رواج و تبلیغ کرد و قوانین سختگیرانه را ایجاد کرد. کنترل مصرف یک عامل مهم فیزیکی برای مدیریت این شرایط است. کمپینهای تغییر رفتار و مدیریت تقاضا بهمراه یارانههای هوشمند، جریمه و تعرفههای هوشمند مصرف ضروری هستند.
۱۱- علاوه بر کنترل تقاضا، حفاظت از منابع موجود و اکتشاف و ایجاد منابع جدید آب از عوامل مهم این برنامه جامع مدیریتی است. بهرهگیری از منابع آب غیرمتعارف، بالا بردن بهرهوری زمین و کشاورزی، ایجاد منابع جدید آبی از طریق بازیافت و تصفیه و همچنین شیرین سازی آب دریا جهت مصارف شرب در شرایط اضطرار.
۱۲- مدیریت تغذیه منابع آب و جلوگیری از بهرهبرداری ناپایدار از منابع آب سطحی و زیرزمینی حوضه کارون
جلوگیری از آلودگی منابع آب، تخریب و فرسایش و کنترل سیلاب حوضه کارون.
در نتیجهگیری از مباحث مطروحه فوق، بهدلیل موقعیت ساختاری و زمینشناسی حوضه کارون بزرگ مواد معلق و مواد قابل انحلال زیادی از قبیل نمکها در آب رودخانه وارد میشوند و شوری آب و همچنین سختی آب را افزایش و کیفیت آن را کاهش میدهند. بنابراین، ایجاد سدهای بزرگ مخزنی خشکسالی و عدم مدیریت صحیح منابع آب، باعث تخریب کیفیت آب منابع زیرزمینی و سطحی میشود و اولین صدمه مستقیم به بهرهبرداران ازین منابع که ساکنین شهری و روستایی ساکن در منطقه و کشاورزی و دامداری آنان بهعنوان معیشت خانوار وارد میشود. در عین حال ساکنین نقاطی از کشور، بدون پرداخت هزینه مستقیم، از مزایای توسعهای این سدها و شبکههای آبیاری و برق تولیدی منتفع میشوند. این مثال برای وجود صنایع فولاد، پتروشیمی و پالایشگاه و خطوط انتقال نفت و گاز نیز صادق است که با آلودگی مستقیم خاک، آب و هوای مناطق اطراف فعالیت خود و ایجاد بیماریهای متعدد برای ساکنین، شهروندانی در دیگر نقاط، از مزایای این صنایع برخوردار میگردند بدون اینکه مستقیم در معرض صدمات محیط زیستی به منابع آب مورد استفاده خود باشند.
سازمان ملل و چندین موسسه دانشگاهی تحقیقاتی را بر روی کودکان مناطق حاشیهنشبن شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته انجام دادهاند، تاثیر شوری آب و کیفیت پایین آب مصرفی بر روی رشد و یادگیری کودکان بررسی شدهاند و نتیجه اکثر آنها ترسناک و شوکآور است. نتایج این تحقیقات آشکار کرد که میزان عدم یادگیری و افت تحصیلی کودکان ۷-۱۲ سال با افزایش شوری آب آشامیدنی رابطه مستقیم دارد و همچنین اختلالات رشد در بچههای ۳-۷ ساله که در معرض مصرف آب با شوری بالاتر هستند بیشتر از آنهایی است که آب با شوری کم مصرف میکنند. در این تحقیقات میزان گزارش بیماریهای قلبی مثل سکته و فشار خون در بزرگسالان آن مناطق با میزان شوری آب مصرفی خانوار و سطح درآمدی (فقر) خانوادهها مقایسه شد که متاسفانه همگی حاکی از رابطه مستقیم شوری آب آشامیدنی با معضلات بهداشتی و سلامتی را تایید میکند.
با توجه به افزایش تغییرات اقلیمی، سوء مدیریت و عدم برنامهریزی موثر برای توسعه پایدار، عدم برنامهریزی بر مبنای افزایش تاباوری و منطبق سازی جوامع در جهت کاهش خطرات حاصل از تغییر ات اقلیمی مخصوصا در نواحی شرقی، جنوبی و جنوب غربی کشور، در سالیان پیش رو تنشهای آبی افزایش یافته و این تنشها باعث گسترش فقر و افزایش نابرابری اجتماعی و تبعیض شدید در برخورداری از منابع آبی خواهد شد.
بر اساس تجربیات و گزارشهای علمی، ارتباطات واضحی بین ضعف مدیریت و سومدیریتهای محیطزیستی با ناآرامی و تنشهای قومی در جوامعی که از آب و امکانات رفاهی مطلوب ( هوا و غذای سالم) برخوردار نیستند، وجود دارد. تصور ادامه استاندارد دوگانه و اصرار بر تبعیض محیط زیستی در شرایطی که تغییرات آب و هوایی در شهرها بدتر میشود و اتفاقاتی که در مقیاس طبیعی رخ خواهد داد ترسناک است.
اگر تخریب سرزمینی و نابودی کامل محیط زیست انسانی حیوانی یک سر خط و در سر دیگر مدیریت دینامیک شرایط و آماده بودن برای شرایط حاد باشد کشور ما در کجای این خط ایستاده و نگاه و حرکت به سمت کدام طرف خواهد بود. این سوالی است که همه آحاد مردم کشور اعم از مدیران ارشد، حاکمیت، اساتید و متخصصان و مردم عادی باید به آن با دقت توجه کنند زیرا حیات و ممات نسل آینده بستگی تمام به جواب به این سوال دارد:
ما در کجای این خط ایستادهایم؟
Comments